گفتار اول: بزه زنا در ادیان الهی
بزه زنا مورد جرم انگاری تمامی ادیان الهی همچون مسیحیت، یهودیت و اسلام بوده است و کتب آسمانی این ادیان به دوری از این گناه بزرگ امرکرده وکسانی را که به این گناه آلوده شوند را دارای عقوبت شدید دانسته اند.حال به بررسی بزه زنا در ادیان الهی قبل از طلوع اسلام و همچنین در دین مبین اسلام می پردازیم.
بند اول: در ادیان الهی ماقبل اسلام
ادیان الهی که قبل از اسلام ظهورکردند ادیانی بودند که از طرف خداوند باری تعالی برای هدایت بشر توسط پیامبران نازل می شدند مانند دین یهود که توسط حضرت موسی(ع) برای قوم بنی اسراییل نازل شد که بعد از وی پیامبران زیادی برای هدایت این قوم مبعوث شدند اما کتاب تورات معجزه حضرت موسی(ع) بود و یا دین مسیحیت که بعد از دین یهود و توسط حضرت عیسی(ع) به مردم نازل شد و کتاب انجیل معجزه این پیامبر عظیم الشان بود که به دلیل نزول این ادیان از جانب خداوند اعمالی همچون زنا که مخالف با فطرت پاک انسان داشت را قبیح و زشت می دانستند.«در تمدنهای بزرگ گذشته نظیر ایران باستان ، روم ، یونان و شبهه جزیره عربستان در دوره جاهلیت پیش از اسلام، برای زنا تعاریف، تعابیر و حدود متفاوتی وجود داشته است. امروزه نیز در فرهنگها و ادیان و ملل مختلف برخوردهای متفاوتی با رابطهٔ جنسی خارج از ازدواج میشود.در ادیان بزرگ ابراهیمی نظیریهودیت ، مسیحیت ، اسلام و دین بهائی حدود، تعاریف، قوانین و مجازاتهای متفاوتی برای زنا در نظر گرفته شده است. اما در اکثر آنان از زنا بهعنوان عملی زشت و گناهی کبیره یاد شده است».(۱)
در دین یهود که یکی از ادیان الهی می باشد زنا را عملی زشت پنداشته و از آن نهی کرده است و می گوید « زنا یکی از سه جرم بزرگی است که یهودیان باید کشته شوند اما مرتکب آنها نشوند. حقوق کیفری یهودی انواع مختلف زنا را برشمرده است از جمله :
۱- زنا با زن شوهر دار: رابطه جنسی عمدی بین یک زن شوهر دار یا نامزد ، با مردی به جز شوهرش جرم است. ده فرمان چنین ارتباطی را منع می کند: زنا مکن. در سایر قسمت های تورات نیز چنین عملی منع و مجازاتش معین می شود:با زن همسایه خود هم بستر مشو.( لاویان،۱۰:۲۰) لذا چنین زنایی مجازاتش اعدام بوده است. در سفر لاویان، فصل ۲۰، آیه ۱۰ آمده است که: و کسى که با زن غیرى زنا کند، یعنى با زن همسایه خود زنا نماید، البته زانى و زانیه کشته شوند. همچنین در سفر تورات مثنى، فصل ۲۲، آیه ۲۲ آمده است که: اگر مردى با زن شوهردارى یافت شود که بخوابد، پس هر دوى ایشان، مردى که با آن زن خوابید و آن زن نیز بمیرند؛ بدین منوال شرارت را از ا
منوال شرارت را از میان خود دور کن اما اگر مردى دختر نامزدى را در صحرا بیابد و آن مرد به او زور آمده، با او بخوابد آنگاه آن مردى که با او خوابیده است به تنها بمیرد و به دختر چیزى کرده نشود؛ با دختر گناهى که مستلزم مرگ است نیست، زیرا چنانکه مردى بر همسایه خود برخاسته، او را کشته است. این کار چنین است، از آن جایى که او را در صحرا یافت و دختر نامزد فریاد کرد و از برایش رها کننده ای نبود. چنانکه ملاحظه مىشود تفاوت مجازات در این دو فرض در واقع به دلیل رضایت و عدم رضایت دختر باکره به زنا است.۲- مجازات زنا با دختر نامزد دار برای هر دو طرف سنگسار است.( تثنیه،۲۲:۲۳-۲۴) در این فرض مجازات موردى که جرم در شهر انجام گیرد با موردى که جرم در صحرا و بیابان صورت گرفته باشد، متفاوت است. آیات ۲۳-۲۷ فصل ۲۲ از سفر تورات مثنى در این باره نیز مىگوید: اگر دختر باکره به مردى نامزد شود و دیگرى او را در شهر بیابد و با او بخوابد، آنگاه ایشان را هر دو به دروازه آن شهر بیرون آورده، ایشان را با سنگ سنگسار نمایید تا بمیرند، دختر را به سبب این که در شهر بود و فریاد نکرد و مرد را به سبب این که زن همسایه خود را خوار کرده است. بدین
۳- زنای به عنف به معنی نزدیکی با یک زن بر خلاف اراده وی است.در حقوق کیفری یهود چند فرض درباره زنای به عنف بیان شده است:
الف: اگر مردی با دختری که نامزد دارد در جایی که امکان کمک خواهی وجود ندارد زنا کند زن مکره فرض می شود:اگر آن مرد دختر نامزد دار را در صحرا یابد و آن مرد به او زور آورده با او بخوابد پس آن مرد که با اوخوابیده تنها کشته می شود و اما با دختر هیچ مکن زیرا بر دختر گناه مستلزم موت نیست بلکه این مثل آنست که کسی بر همسایه خود برخاسته او را نکشد، چون که او را در صحرا یافت و دختر نامزد فریاد برآورد و برایش رهاننده ای نبود. ( تثنیه، ۲۵:۲۲-۲۷)
۴– «زنا با دختر باکره غیر نامزد: در سفر تورات مثنى، فصل ۲۱، آیه ۲۸ و ۲۹ آمده است: اگر مردى دختر باکره نامنسوبه ۱۰ را بیابد و او را به دست آورده، با او بخوابد و هر دو گرفتار شوند ،آنگاه مردى که با او خوابیده است،
پنجاه مثقال نقره به پدر دختر بدهد و او از برایش زن باشد به سبب این که وى را خوار نموده است و تا تمامى عمرش مختار نیست که او را مطلقه سازد. از آیه ۱۶ فصل ۲۲ از سفر خروج استفاده مىشود که این حکم مربوط به زمانى است که پدر دختر به ازدواج وى با زانى راضى شود. در این آیه آمده است: اگر کسى دخترى که منسوب به مردى نباشد، فریب داده، با او بخوابد البته به او مهر بدهد تا که زنش باشد و اگر پدرش هیچ راضى نشود که او را به وى دهد، به قدر مهر دوشیزگان، نقره به او بسنجد.
۵– زناى دختر کاهنان: در مورد دختر کاهنان مجازات زنا شدیدتر بوده و به شکل سوختن آنها بوده است. در سفر لویان، فصل ۲۱، آیه ۹ آمده است که: و دختر هر مرد کاهنى که خود را به زنا پلید سازد، او پدر خویشتن را پلید ساخته است، به آتش سوخته شود.
۶ – زنا با محارم: زنا با محارم داراى مجازات اعدام بوده است. در سفر لویان، فصل ۲۰، آیه ۱۴ آمده است: اگر کسى دخترى و مادرش را به زنى بگیرد، فجور است، او و ایشان هر دو سوخته شوند تا که در میان شما فجور نشود. همچنین در آیه ۱۱ و ۱۲ آمده است: و کسى که با زن پدرش بخوابد، کشف عورت پدرش را نموده است، البته ایشان هر دو کشته شوند؛ خون ایشان بر گردن خود ایشان است و اگر کسى با عروس خود بخوابد، البته ایشان هر دو کشته شوند چون که مخالطه نمودهاند، خونشان بر گردن خود ایشان است. محارم باب ازدواج در آیات ۷-۱۸ از فصل هیجدهم
اما در دین مسیح نیز نگاهی همچون نگاه دیگر ادیان به این جرم سخیف دارد لذا در انجیل آمده است که« زنی مرتکب زنا شده بود و او را نزد حضرت عیسی آوردند و به او گفتند: ای پیامبر، این زن مرتکب زنا شده و موسی وصیت به رجم وی کرده است، شما چه میگویی؟ حضرت عیسی قول حضرت موسی را نقض نکرد، بلکه فرمود: اگر در بین شما کسی است که مرتکب گناهی نشده است او را با سنگ رجم کند. در اینجا وقتی مردم به نفس خود رجوع کردند همگی خود را گناهکار یافتند و یکی پس از دیگری خارج شدند و تنها عیسی ماند و آن زن، آنگاه عیسی به جای مجازات کردن زن، وی را نصیحت و سپس او را آزاد کرد .(سفر لاویان-۲۰-۱۵) »(۱) ۷– زنا با کنیزکان: مجازات این جرم، تعزیر و تازیانه بوده است. در سفر لویان، فصل ۱۹، آیه ۲۰ آمده است: هر کسى که با زنى خوابیده، جماع نماید در حالتى که کنیزک و مخطوبه به شوهرى است، نه بازخرید شده و نه آزاد شده، آن زن را تازیانه باید زد، ایشان کشته نشوند، زیرا که او آزاد نیست و مرد، قربانى تقصیرى خود یعنى قوچ قربانى تقصیرى را به حضور خداوند به در خیمه مجمع بیاورد.»(۱)
لذا از دیر باز می بینیم که در شریعت حضرت مسیح (ع) به دلیل استوار ماندن اعتبار دین و شریعت مسیح در شرق و غرب عالم برای کیفر زنا دو مجازات وجود داشته است اول اینکه زنا را از خطاهای اصلی برشمرده و مجازات سنگینی را برای زناکار قرار می دادند و این عمل را موجب افتراق زوجین می دانستند لذا زناکار مطرود روحانیون بود و مورد تعقیب حکومت قرار می گرفت و دوم اینکه افراد زانی را حبس می کردند .
البته در دین زرتشت که هر چند از ادیان الهی نمی باشد اما چون از ادیان با سابقه در کشورمان است را مورد بررسی کوتاه قرار می دهیم و لذا در این دین ، مجازات اعدام موجود در اوستا و مذهب زرتشت شدتی کمتر از آنچه در مذهب یهود مطرح است، میباشد، ولی ویل دورانت بر خلاف این نظر معتقد است که«کیفر گناهان جسمانی در شریعت زرتشت، مانند شریعت یهودی بسیار سخت بود. استمنا با دست را با شلاق زدن مجازات میکردند. کیفر لواط و زنا آن بود که زن یا مردی را که مرتکب چنین گونه اعمال میشدند، بکشند؛ زیرا از مار خزنده و گرگ زوزه کش بیشتر مستحق کشتن هستند… زنان شوهردار یا دوشیزگان را که از راه زنا باردار میشدند و درصدد سقط جنین بر نمیآمدند ممکن بود ببخشند، چرا که بچه انداختن در نظر ایشان بدترین گناه بود و مجازات اعدام داشت». (۲) بنابراین همانطور که ملاحظه نمودید نگاه ادیان آسمانی که توسط پیامبران از جانب خداوند تبارک و تعالی به مردم هر عصر و زمانی نازل می شده است در ارتباط با اعمال منافی عفت خصوصاً زنا نگاهی نفرت انگیز بوده و برای آن عمل زشت و شنیع جرم انگاری کرده و مجازاتهای شدیدی را تعیین نموده است.
|
حـقـوق جـزایى اسلامى یک سلسله قواعد و ضوابطى است که به موجب آنها جرایم و جنایات و مـعـاصـى کـبیره و اعمال مخالف نظم و امنیت و عدالت اجتماعى تشخیص داده شده و میزان و نوع مـجـازات آن نـیـز مـعـیـّن مى گردد و در مواردى نیز تعیین میزان آن به عهده حاکم شرع و ولی فقیه محول مى شود.« چنانکه ملاحظه می شود اسلام در همه احوال خداوند را ناظر بر اعمال مومنان می داند و می کوشد تا با تدابیر حکمت آموز انسان را به عواقب اعمال خود انذار دهد و راه پرهیزگاری و رستگاری را به او بنمایاند. اصولاً در شریعت اسلام احکام با اخلاق ، تشریع با ایمان و قانون با وجدان در هم آمیخته است. از این رو پیروان این شریعت اطاعت از مقررات و فرمانبرداری از اوامر و نواهی آن را فریضه وجدانی و واجب دینی می شناسند و تخلف از این احکام راگناهی بزرگ می شمارند.در شریعت اسلام ، سزای اعمال مردمان، هم در این دنیا پاداش و کیفری دارد و هم در آخرت.به همین دلیل فرد مسلمان همواره یک نوع بازدارنده وجدانی و ناظری نهانی در وجود خود احساس می کند که هرچند در این دنیا فرار از کیفر را میسر ببینند ، سرانجام راهی جز تسلیم و اطاعت در پیشگاه عدل الهی نمی جوید. در منطق تشریع و سیاست قانونگذاری اسلام، اصلی ثابت و تغییر ناپذیر نهفته است که خلاصه آن چنین است: خداوند از نافرمانی هیچ بنده گناهکار متضرر نمی شود و از اطاعت هیچ مومنی منتفع نمی گرد، بلکه منظور از کلیه تشریعات آن است که مردم به آیین عدل و داد بگروند و از تجاوز و تعدی به حقوق دیگران پرهیز کنند.» (۱)«در نظام کیفری اسلام ، شارع مقدس حفظ مهمترین ارزشهای جامعه اسلامی را تحت عنوان ضروریات خمس یعنی دیـن ، نـفـس ، نسل، عـقـل و مـال با ضمانت اجرای کیفری توام ساخته است».(۲)
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزییات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 118
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0