عنوان کامل پایان نامه :
مداخله بشردوستانه و ارتباط آن با حاکمیت ملی کشورها
تکه هایی از این پایان نامه :
مبنای مداخله در دوران قبل ازپایان جنگ سرد
مداخله بشر دوستانه در منشور ملل متحد پیش بینی نشده است. بر پایه بندهای ۴ ماده ۲ که اعضا را از کاربرد زور به زیان یکپارچگی سرزمینی یا استقلال سیاسی دیگر کشور ها باز می دارد و بند ۷ ماده ۲ که دخالت کشور ها در امور داخلی یکدیگر را منع میکند. کشور ها از نظر قانونی و حقوقی نمیتوانند دست به کاری با عنوان مداخله بشر دوستانه بزنند. با این همه در دورا ن جنگ سرد ، دولت هایی زیر عنوان بشر دوستی دست به مداخله در دیگر کشورها زده و برای توجیه کار خود به موارد زیر استناد کرده اند :
- حقوق عرفی: هرچند در منشور اصل صریحی در مورد مداخله بشر دوستانه وجود ندارد ولی منشور به روشنی آنرا رو نکرده است. بدین سان، در این زمینه حقوق عرفی که دخالتبشر دوستانه را می پذیرد معتبر است . گفتنی است که بسیاری از قطعنامه های مجمع عمومی مانند قطعنامه تعریف تجاوز (۱۹۷۴) و دیگر اسناد و همچنین پاره ای از آرای دیوان بین المللی دادگستری در مورد قضایایی مانند کورفور نیز نشانه پذیرفته نبودن مداخله بشر دوستانه است.
- دفاع مشروع: تلاش نافرجام امریکا برای نجات گروگانها در ایران و حمله اسرائیلی ها به فرودگاه انتبه در اوگاندا، با استناد به اصل دفاع مشروع توجیه شد بر پایه ماده ۵۱ منشور ملل متحد کشور ها میتوانند به هنگام روبه رو شدن با حمله مسلحانه، به دفاع از خود بپردازند. در هیچ یک از این موارد حمله مسلحانه صورت نگرفته بود و این نکته در جریان رسیدگی به پرونده گروگانهای امریکایی در ایران ، در دادگاه بین المللی دادگستری مورد تاکید قرار گرفت.[۱]از سوی دیگر باید گفت که روح کلی منشور نشان از پذیرفته نبودن مداخله دارد.
- بشر دوستی: گروهی بر آنند که در مداخله بشر دوستانه ، هدف نجات دان انسانها و کمک به ایشان است ، نه کاربرد زور به زیان یکپارچگی سرزمینی و استقلال سیاسی کشورها . پس نمیتوان مداخله را مخالف بند های ۴ ، ۷ ، ماده ۲ دانست ، یعنی چون انگیزه بشر دوستی است . مداخله پذیرفتنی است . گذشته از آن ، کسانی بر این باورند که بشر دوستی با دیگر هدف های منشور مانند برقراری صلح نیز سازگار است. این استدلال نماینده ایالات متحده امریکا در سازمان ملل در قضیه گرانادا بود .[۲]
- نبود ضمانت اجرا : پاره ای از حقوقدانان می گویند چون برای پشتیبانی از مردمانی که در شرایطی ویژه حقوقشان پایمال میشود ضمانت اجرا وجود ندارد . پس دولت ها حق دارند دست به مداخله بشر دوستانه بزنند و به یاریشان بشتابند .[۳]
ب: مداخله بشر دوستانه در دوران پس از جنگ سرد
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سبب شد که نه تنها کشورها بویژه کشورهای غربی بتوانند در شورای امنیت آسانتر کار کنند، بلکه برخی از موضوعات بین المللی دامنه دارتر شود. این دو عامل یعنی افزایش دامنه برخی مسائل مانند حقوق بشر و صلح امنیت و آسانتر شدن موضع گیری در شورای امنیت، این امکان و البته ضرورت را به وجود آورد که به دخالت بشر دوستانه توجه ویژه شود . در دو دوره پیش دخالت های بشر دوستانه از سوی دولت های بیشتر غربی و به گونه انفرادی برای نجات جان اتباع دولت های مداخله گر یا اقلیت های مذهبی مسیحیان در دیگر کشورها صورت می گرفت . اما فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد در اوایل دهه ۱۹۹۰ که با ایجاد بحران های بین المللی جدید همچون جنگ های داخلی، شورش ها، کشتارهای جمعی، پاکسازی نژادی ، قتل و غارت و غیره در داخل کشورها همراه بود، شورا را بر آن داشت تا با تلقی نقض فاحش و گسترده حقوق بشر به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی براساس اختیارات خود در قالب فصل هفتم منشور اقداماتی را انجام دهد.[۴]
به عبارت دیگر تعارض و تقابلی که به مدت چند دهه استفاده حداقلی از فصل هفتم منشور را باعث شده بود از میان رفته و فرصت های جدیدی که از این طریق برای همکاران میان اعضاء دائم شورای امنیت پیش آمده بود به شورا این امکان را داد تا خود را با اقتضاتات جدید وفق دهد. با این اقدامات شورای امنیت ثابت کرد که دیگر نباید غفلت کرد و در مقابل نقض های بنیادین حقوق انسان ها آن هم به طور مداوم و گسترده در حین این مخاصمات کاری نکرد.[۵]
در نتیجه شورای امنیت با تفسیر گسترده تر ماده ۳۹ منشور ، دست شورای امنیت باز می شود تا بر پایه مواد ۴۱ و ۴۲ عمل کند . می توان گفت بیشترین دخالت های بشردوستانه در این دوره رخ داده است.در این دوره شورای امنیت برای مداخله در عراق بدون مجوز ۱۹۹۱ ، سومالی با مجوز ۱۹۹۲ ، بوسنی و هرزگوین با مجوز ۱۹۹۲، رواندا با مجوز ۱۹۹۴، هاییتی با مجوز ۱۹۹۵ ، سیرالئون ۱۹۹۷ کوزوو بدون مجوز ۱۹۹۸ ، تیمور شرقی با مجوز ۱۹۹۹ ، دارفور با مجوز ۲۰۰۳ و لیبی با مجوز سال ۲۰۱۱ اقداماتی را برای کاهش بر افروخته شدن بیش از پیش جنگ ها انجام داده است .
با مروری بر عملیات انجام شده در این دهه می توان گفت که شورای امنیت در این موارد به دو صورت واکنش نشان داده است :
- در مواردی شورا از آغاز ماجرا یکسره پویا بوده و بر پایه فصل ۷ منشور ، قطعنامه صادر کرده است . در شورای امنیت در بحران های بوسنی و هرزگوین[۶]، سومالی[۷]، رواندا[۸]، هاییتی[۹]، تیمور شرقی[۱۰]، دارفور[۱۱]و لیبی[۱۲]با احراز تهدید صلح و امنیت بین المللی و براساس فصل هفتم منشور اتخاذ کلیه اقدامات لازم را تجویز نمود. این نوع مداخله نظامی بشر دوستانه شورای امنیت مورد تأیید برخی از حقوق دانان قرار گرفته است.
- در برخی موارد ، شورای امنیت قطعنامه ای برای مداخله صادر نکرده است ، اما پس از دخالت های نیروهای ائتلافی و سازمان های منطقه ای ، به کار آن ها مشروعیت بخشیده است.
در قضیه های لیبریا ، سیرالئون و کوزوو شورا مجوزی برای مداخله صادر نکرد با این وجود پس از مداخله جامعه اقتصادی کشورهای آفریقایی غربی ( Ecowas ) به رهبری نیجریه در لیبریا[۱۳] و سیرالئون[۱۴] شورای امنیت آن را تأیید نموده است.همچنین پس از پایان حملات علیه یوگسلاوی شورای امنیت مجدداً فعال شده ، با صدور قطعنامه[۱۵] در ژوئن ۱۹۹۹ محتوای توافقنامه منعقده ، بین یوگسلاوی و سازمان ناتو را مورد تأیید قرار داد و اجازه حضور یک نیروی بین المللی امنیتی و غیر نظامی تحت کنترل ناتو را در کوزوو صادر نمود.
در قضیه عراق با تصویب قطعنامه ۶۸۸ از سوی شورای امنیت در ۲ مه ۱۹۹۱ توافقی بین نماینده دبیر کل و دولت عراق در مورد استقرار نیرو در آن کشور صورت گرفت و قرار شد نیروهای کلاه آبی در نقاط گوناگون عراق که ضروری تشخیص داده شود، برای اقدامات بشر دوستانه مستقر شوند. افزون بر کلاه آبی ها ، دبیر کل هیأت حقیقت یاب نیز تشکیل داد . هر چند باید گفت در عراق شماری از عملیات مانند ایجاد مناطق امن و مناطق پرواز ممنوع به دست نیروهای ائتلافی متشکل از آمریکا ، فرانسه و انگلستان انجام شد.ولی این دو مورد از عملیات در آغاز مجوز شورای امنیت را نداشت. این بدان معناست که در عراق ، شورای امنیت هر دو وضعیت پویا و غیر پویا را داشته است.
سوالات یا اهداف پایان نامه :
پرسش تحقیق
۱) با توجه به جهان شمولی حقوق بشر و اصل عدم مداخله در کشورها آیا مداخله در حاکمیت ملی کشورها با توجیهات بشردوستانه مجاز می باشد؟
۲) مداخله بشردوستانه چه ویژگی هایی دارد و تحت چه شرایطی انجام می شود؟
۳) ماهیت اصلی نقض وسیع حقوق بشر چیست و آیا بحرانهای انسانی میتواند تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی شود؟
فرضیه ها
۱)حاکمیت ملی نمیتواند دست آویز کشورها برای نقض حقوق بشر باشد.
۲)درمداخله بشردوستانه درصورتیکه بتواند ازیک فاجعه انسانی جلوگیری کند میتوان حاکمیت دولتها را نسبی انگاشت.
اهداف علمی تحقیق
۱)ارائه راه حلی برای حفظ حاکمیت کشورها در عرصه بین الملل و جلوگیری از مداخلات غیرضروری در امورکشورها تحت لوای حقوق بشر.
۲-حمایت از حقوق بشر و جلوگیری از نقض فاحش آن توسط کشورها.
۳-حفظ صلح و امنیت بین المللی
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد
می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 257
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0